|
لە درێژەی چالاکیەکانی کۆمیتەی وێژە و هونەری بنکەی ئاشتی، لە کۆبوونەوەی ڕۆژی دووشەممە ۹٨/٦/۱٨ی ئەندامانی ئاشتی، هەڵسەنگاندن و خوێندنەوەیەک لە سەر ڕۆمانی “مەزرای ئاژەلان”( مزرعە حیوانات) لە لایەن بەڕێز لوقمان قادری یەوە تاووتوێ و پێشکەش بە ئامادەبووان کرا. لەم کۆبونەوەدا سەرەتا باسی کەسایەتی نووسەری ڕومانەکە، واتە “ئێریک ئارتور بلێر”، بە ناسناوی “جۆرج ئۆروێڵ” و پاشان بە وردی ئاماژە بە ناوەڕۆکی ڕۆمانەکە کرا. هەرچەند پێشتر داوا لە ئەندامان کرابوو کە ڕومانەکە وەخوێنن بەلام کورتەیەکی ئەو بەرهەمە ئەدەبییە خوێندرایەوە و پاشان سەرەکیترین کاراکتەر و کەسایەتیەکانی خرانە بەرباس و تاوتوێ کران. لە کۆتاییدا بە یارمەتی حازربوانی کۆبوونەوەکە کاکڵی پەیامی ڕۆمانەکە کەوتە بەر باس و شڕۆڤە و لێکدانەوەو هێما سەرکیەکانی بەرهەمەکە بەرجەستە کرانەوە.
کومیتەی وێژە و هونەری بنکەی گەشەی فەهەنگی بانە (ئاشتی)
۱٨ی خەرمانانی ۱۳۹٨ی هەتاوی
رمانی از جُرج اوروِل نویسنده انگلیسی
مزرعهٔ حیوانات (به انگلیسی: Animal Farm) که در ایران به نام قلعهٔ حیوانات نیز شناخته شدهاست، رمانی پادآرمانشهری به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جرج اورول است. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید. مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمانگرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعهاش فراری میدهند تا خود ادارهٔ مزرعه را بهدست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوکها بهدست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهرهکشی از حیوانات مزرعه میپردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب میکنند.
داستان با توصیف شبی شروع میشود که خوکی به نام میجر پیر (Old Major) حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن میگوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت میکند. وی سپس یک سرود قدیمی به نام جانوران انگلستان را به آنان یاد میدهد که بعداً به سرودی انقلابی در بین حیوانات مزرعه تبدیل میشود. پس از چندی حیوانات در پی شورشی مالک مزرعه به نام آقای جونز را از مزرعه بیرون کرده و خود اداره آن را به دست میگیرند. پس از این انقلاب حیوانی، خوکها (که از هوش بالاتری نسبت به سایر حیوانات برخوردارند) نقش رهبری حیوانات مزرعه را به دست میگیرند. اما پس از چندی در بین خود حیوانات یک سری توطئه و کودتا انجام میگیرد؛ ناپلئون که یکی از دو خوک پرنفوذ مزرعه است با استفاده از سگهای درندهای که مخفیانه تربیت کرده اِسنوبال، دیگر خوک پرنفوذ مزرعه را فراری داده و خود به رهبر بلامنازع مزرعه تبدیل میشود. پس از آن اِسنوبال عامل جونز معرفی شده و تمام اتفاقات بد و خرابکاریهایی که در مزرعه صورت میگیرد به وی یا عوامل او در داخل مزرعه نسبت داده میشود و به فرمان ناپلئون عده زیادی از حیوانات به جرم همکاری با اِسنوبال توسط سگها اعدام میشوند. در ادامه داستان خوکها بهتدریج تمامی قوانین حیوانات را زیر پا میگذارند. قانون اساسی حیوانات معروف به «هفت فرمان» به تدریج محو و تحریف میشود، خواندن سرود جانوران انگلستان قدغن میگردد، حیوانات با غذای روزانه کم مجبور به کار زیاد میشوند، در حالیکه خوکها فقط فرمانروایی میکنند و غذای زیادی میخورند و از تمام امکانات رفاهی استفاده میکنند و حتی یادمیگیرند که چطور روی دوپا راه بروند و با انسانها معامله کنند.
از جمله برنامههای ناپلئون، ساخت «آسیاب بادی» است که قرار است برای بهبود کیفیت زندگی حیوانات ساخته شود. نقشه اولیه این آسیاب توسط اِسنوبال طرحریزی شده بوده و در ابتدا ناپلئون به مخالفت با آن برمیخیزد ولی بعدتر با بیرون راندن اِسنوبال، ایده ساخت آن را پی میگیرد اما به دلیل بی کفایتی ناپلئون، ساخت آن به شکل مطلوبی پیش نمیرود. در پایان، ساخته شدن این آسیاب، که با فداکاریها و زجر و تحمل فراوان حیوانات مزرعه امکانپذیر میشود، نه تنها به بهبود وضعیت زندگی حیوانات منجر نمیشود، که خود به اسبابی برای بهرهکشی بیشتر از حیوانات بدل میگردد.
دیدگاهتان را بنویسید